|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقالات / ... | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رسول اكرم صلي الله عليه و آله : علم را با نوشتن در بند كنيد. |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
طراحي براي ساخت[1] و طراحي براي مونتاژ[2]
محمدرضا زارع پور[3] آدرس پست الكترونيك info@catiav5.ir توجه :كپي برداري از اين مقاله فقط با معرفي مرجع بلامانع مي باشد.با تشكر
چكيدههمواره براي بدست آوردن ابزارهايي كه توليد محصول را بهتر ، سريعتر و ارزان تر بكنند،بين شركت ها رقابت شديدي مي باشد با بيش حد طولاني شدن طراحي براي محصول،باعث طولاني شدن زمان چرخه توسعه محصول خواهد شد. از طرفي طراحان نمي توانند محصولات را بطور مجزا بررسي كنند و همچنين نمي توانند مدت زمان زيادي براي ايده مهندسي يك مهندس ساخت، بمنظور پيدا كردن روشهاي ساخت محصول صرف كنند. لازم است كه مهندس طراحي و مهندس توليد براي بدست آوردن بهترين طرح و راه حلهاي ساخت، با يكديگر كار كنند ، تا بطور مؤثر هزينه هاي محصول را كاهش دهند. مي بايستي يکپارچگي مناسب و قدرتمندي بين منابع انساني و ابزارها و روشها و منابع هاي طراحي، مهندسي و ساخت در يک فرآيند توليد محصول كه مطلوب مشتري ، طراح و سازنده است، بوجود آيد .تئوري هاي طراحي براي ساخت و طراحي براي مونتاژ دو ابزاري بسيار قدرتمند براي پرورش خلاقيت و نوآوري، به اشتراک گذاشتن دانش فني در فرآيندها و کاهش حلقه هاي طراحي و مهندسي و ساخت، مي باشند.
واژههاي كليدي: DFM –DFA - طراحي – ساخت - مونتاژ
1-مقدمه بدليل رقابتي بودن بازار ، لازم است محصول در حداقل زمان ممكن طراحي و با حداقل منابع و هزينه ها طراحي شود. در حال حاضر براي برطرف كردن نيازهاي بازار ، تئوري هاي مختلفي از قبيل : طراحي براي ساخت ، طراحي براي مونتاژ ، طراحي براي كيفيت ، طراحي براي چرخه حياتي و طراحي هماهنگ ، بوجود آمده اند . هدف اوليه اين تئوري ها ، فكر كردن در مورد ساخت ، مونتاژ ، كيفيت و يا چرخه توليد در طي فرآيند طراحي است . به اين هدف مي توان بوسيله كار كردن بطور همزمان در محيط مهندسي هماهنگ ، جهت اجتناب از تغييرات بعدي در طراحي دست پيدا كرد. به عنوان مثال ، اگر مهندسين ساخت و طراحي ، بطور مجزا بر روي طراحي و ساخت بدنه خارجي اتومبيل ها كار كنند مهندس ساخت محصولي ساده و يا جعبه مربعي شكل توليد مي كند ، كه ارزان تر و آسانتر ساخت مي شود. ولي بدليل عدم زيبايي هيج كس آن را نخواهد خريد. از طرف ديگر ، مهندس طراح ، طراحي زيبا و جذاب خلق مي كند كه ممكن است ، همه نيازهاي مشتري را تامين كند ، اما قابل ساخت نباشد ، در اين حالت نيز محصول فروخته نخواهد شد. يك محصول را مي توان بمنظور تامين نيازهاي كاربردي ، كارايي و نيازهاي ديگر به روشهاي مختلف طراحي كرد. بنابراين ، بايستي سازمان هاي متنوع با ايده ها و نظرات طراحي مختلف ، براي رفع نيازهاي كاربردي مشابه تاسيس شوند. ارائه راه حل براي يك كاربرد به چگونگي تعريف مشكل براي طراح و همچنين به خلاقيت و دانش طراح بستگي دارد. چون راههاي متنوع و زيادي براي حل مشكل وجود دارد ، لذا سئوال مهم اين است كه چگونه مي توان فهميد ، كدام طراحي بهترين راه حل است . همچنين امكان دارد كه طراحي هاي ديگري بهتر از محدوده دانش و آگاهي طراح وجود داشته باشد. طراحي براي ساخت، ابزاري است كه طراح را در رسيدن به انتخاب طرح بهتر هدايت مي كند و سپس طراحي بهينه را بوجود مي آورد، همچنين ابزاري براي توليد ، تصويب و توسعه ايده ها و عقايد مي باشد. طراحي براي ساخت ، بمنظور بدست آوردن حداكثر مزايا و قابليتهاي روش ساخت ، اطلاعات مربوط به فرآيند طراحي يك قطعه با هم تلفيق مي كند. براي دستيابي به بهترين طرح ، مهندس ساخت بايستي دانش فني مطلوبي از مزايا و محدويت هاي روش هاي ساخت مختلف در اختيار داشته باشد. همچنين اعضا گروه بايستي ابزارهاي مشابه از جمله ؛ طراحي براي ساخت (DFM ) . طراحي براي مونتاژ (DFA ) و غيره ، جهت توليد طرحي با كيفيت بالا آشنايي داشته باشند. بهترين مثال طراحي ، طراحي طبيعت [4] است كه محصولات مختلف در يك سيستم بدون عيب و كامل به عنوان يك مجموعه بوجود مي آيند. در مقابل ، مهندسين اجزاي مختلف يك قطعه را مي سازند و آنها را به هم متصل مي كنند. در حال حاضر ، نمي توانيم فرآيندهاي ساخت بيولوژيكي را انجام بدهيم ، بلكه فرصتهاي زيادي براي ابداع يا آموزش و تقليد طراحهاي يكپارچه ( بدون مونتاژ ) از جهان طبيعي وجود دارد.طراحي طبيعت قوي بوده و الزاماً مشكل نبوده و قابل اجرا هستند . طبيعت سعي مي كند ، طرحي سازگار با طبيعت را ايجاد كند. در صورتيكه مهندسان بطور سنتي ساختمان و مكانيزم محكم را ايجاد مي كنند[1].
2- مشكلات ناشي از طراحي مشكل عيبت و كيفيت در يك محصول از سه عامل ناشي مي شود ، اين سه عامل : طراحي نامناسب ، مواد نامناسب و اشتباه در فرآيند ساخت مي باشند . به عنوان مثال ، اگر محصولي بصورت صحيح طراحي شده باشد و چنانچه روش ساخت به درستي طراحي نشده باشد ، آنگاه محصول معيوب خواهد بود. همينطور ، اگر محصولي بصورت صحيح طراحي نشده باشد ، مشكلاتي در كيفيت محصول بوجود مي آيد ، هر چند كه مواد و روشهاي ساخت خوب و عالي انتخاب شده باشند. ايجاد چنين عيوبي توسط چندين عامل اصلي و ذاتي در طراحي حادث مي شود. يك طراحي ضعيف و نامناسب مي تواند باعث تعدادي مشكل در كارخانه هاي توليد شود . اين طراحي نه تنها باعث افزايش قيمت محصول مي گردد ، بلكه باعث كاهش كيفيت محصول مي شود. مشكلات طراحي مرسوم و مشترك شامل : قطعات لق و شل ، صدا ناشي از برخورد يا تماس قطعات ، اجزاء و قطعات رديف نشده ، قطعات تنگ و يا خيلي محكم شده ، قطعات يا اجزاء گم شده ، تراكم شديد كاري مي باشد و بعلاوه تعدادي عمليات ماشين كاري ، مشكلاتي كه ساخت ايجاد مي كند ، مشكلاتي كه مونتاژ كردن يا اتصالات ايجاد مي كند ، مشكلاتي كه در رسيدن به كيفيت ايجاد مي شود ، مشكلاتي كه مونتاژ كردن يا اتصالات ايجاد مي كند ، مشكلاتي كه در رسيدن به كيفيت ايجاد مي شود ، مشكلات مربوط به شرايط كار در رابطه با مسائل و نيازهاي انساني ، مشكلات در مورد قابليت سرويس دهي و غيره هستند. اين مشكلات طراحي را مي توان در مراحل اوليه طراحي با استفاده از بهترين كار تجربي و عملي رفع كرد. كيفيت پايين محصول باعث افزايش ميزان ضايعات و در نتيجه باعث افزايش قيمت محصول مي شود. كيفيت محصول به چگونگي طراحي محصول بستگي دارد.
3-DFM چيست ؟ DFM ( طراحي براي ساخت ) را مي توان بوسيله تكرار براي طراحي محصولات ، و در نظر گرفتن روشهاي ساخت ، مشخص كرد. DFM با طراحي بر روي يك صفحه كاغذ و شناخت صحيح محصول ، كارآيي و ديگر نيازهاي محصول شروع مي شود. DFM ، از قوانين شست [5] ، براي بهترين كارهاي تجربي و ابداعي جهت طراحي قطعه استفاده مي كند. بهترين كارهاي تجربي و عملي براي طراحي محصول با كيفيت بالا ، بحداقل رساندن تعداد قطعات ، ايجاد چند كاربرد در قطعه ، به حداقل رساند تغيير در قطعه ، و همچنين ايجاد بررسي و رسيدگي آسان است . DFM شامل رفع ملزومات مورد استفاده در انتها ، با كمترين هزينه طراحي ، مواد و تركيب فرآيندها است. در گذشته ، مشكلات محصول بدليل طراحي ضعيف و نامطلوب،رخ مي داد. طراحان از روشهاي ساخت مختلف و تواناييهاي روش هاي ساخت موجود آگاهي نداشتند.در نتيجه ، محصولات با ويژگي و خصوصيات نامناسب ، داراي قطعات و اجزاء بسيار زيادي مي بودند و بنابراين عمليات مونتاژي متعدد ، كه باعث ايجاد كيفيت نامناسب در قطعه و افزايش هزينه مي شد. بمنظور طراحي موثر محصول ، دانش فني ساخت بايستي در طراحي محصول در نظر گرفته شود. طراح بايستي از چگونگي اثر متقابل فرآيند و طراحي ، آگاهي و شناخت داشته باشد. هدف DFM عبارتند از : · محدود كردن انتخابهاي طراحي بمنظور بهينه كردن طراحي · اجرا كردن ايده توليد شده ، انتخاب ايده و توسعه و پيشرف ايده · به حداقل رساندن زمان و هزينه چرخه توليد محصول · دستيابي به محصول با كيفيت بالا و قابليت اعتماد و اطمينان بيشتر · ساده سازي روشهاي توليد · افزايش قدرت و ظرفيت رقابت شركت · داشتن يك انتقال سريع و يكنواخت از مرحله طراحي به مرحله توليد · به حداقل رساندن تعداد قطعات و زمان مونتاژ · حذف كردن، ساده كردن و استاندارد كردن در هر جائيكه امكان پذير است .
4- دستورالعملهاي اجرائي DFM هدف اصلي DFM ، به حداقل رساندن حجم اطلاعات ساخت در محصول بدون از بين بردن وظايف اجرايي و ملزومات محصول است . همچنين DFM را مي توان براي محصولي كه قبلاً توليد شده و يا در بازار موجود است ، بكار برد. در اينجا ، هدف اصلي DFM ساختن محصول با قيمت قابل رقابت است (شكل شماره 1) [2].
1-4- به حداقل رساندن تعداد اجزاء پتانسيل خوبي براي يكپارچگي قطعه بوسيله پاسخگويي به نياز براي ساخت در جداسازي اجزاء وجود دارد. در شركتهاي جنرال موتورز ، فورد، كرايسلر، IBM. GE و ساير كارخانه ها ، تدابير و برنامه هاي DFM در بسياري از خطوط توليد تعداد كل قطعات را از 30% تا 60% كاهش دادند. به حداقل رساندن تعداد اجزاء باعث صرفه جويي زياد ، بوسيله حذف عمليات مونتاژ ، كنترل موجودي ، ذخيره سازي ، بازرسي و نظارت ، حمل و نقل ، و سرويس دهي مي شود. بر طبق نظريه هاتوايت [6] ، محصول ايده ال فقط يك قطعه دارد. بطور كلي ، در صورتيكه نياز به حركت قطعه ، نياز به مواد متنوع ، نياز به ساخت مختلف و يا نياز به يك تنظيم كننده وجود داشته باشد، محصولي با بيش از يك قطعه لازم است . براي تعيين اينكه امكان حذف يك قطعه يا مجموعه بررسي شود، لازم است به سئوالات زير پاسخ داده شود: 1. ارتباط قطعه حذف شده با ديگر قطعات چگونه است ؟ 2. آيا نيازي به ساخت قطعات با استفاده از مواد مختلف وجود دارد؟ 3. آيا قطعه براي تعمير و سرويس نياز به نقل مكان دارد؟ 4. آيا نيازي به تنظيم و بهينه سازي وجود دارد؟
دستورالعملهاي اجرايي زير را مي توان براي كاهش تعداد قطعات و يا اجزاء بكار برد: · درخواست و احتياج داشتن را براي يك قطعه را توجيه بايد كرد.با پرسيدن چهار سئوال بالا و اگر پاسخ منفي بود آنگاه بوسيله حذف كردن قطعات مجزا، محصول را دوباره طراحي كرد. · كاربردهاي چند منظوره در هر قطعه ايجاد شود. · خصوصياتي از محصول را كه هيچ ارزش و اهميتي براي مشتري ندراد ، حذف شود. · از اجرا و قطعات استاندارد در طراحي استفاده شود.
2-4- حذف اتصلات مكانيكي پي در پي از بكارگيري پيچ ها ، مهره ها ، و ساير بست ها در محصول اجتناب كرد. تخمين زده شده است كه بستن يك پيچ در محصول تقريباً 6 تا 10 برابر قيمت پيچ هزينه دارد. استفاده از چفت و بستها ، هزينه هاي مالي را افزايش داده و مونتاژ را پيچيده مي سازد. شركت IBM از اين فلسفه براي طراحي دوباره چاپگرها استفاده كرد، تعداد زيادي از پيچها را حذف كرد و بجاي آنها از اتصال گيره اي [7] مناسب استفاده نمود. نتيجه طراحي كاهش 60 درصدي قطعات و همچنين كاهش 70 درصدي زمان مونتاژ را در برداشت. 3-4- به حداقل رساندن متغيرها تغيير ابعادي قطعه بعلاوه تغيير خصوصيت ، از عيوب اصلي و مهم محصول و عدم تشابه هستند. سعي شود از قطعات استاندارد بهره گرفت و از بكارگيري قطعات ويژه و خاص پرهيز گردد. تغييرات ابعادي اجزاء مانند : انواع بوش ها يا اورينگ ها ، مهره ها ، پيچ ها مورد استفاده در يك كاربرد، حتي الامكان حذف شود. اندازه يكسان ، به معني ابزار مشابه براي مونتاژ و باز كردن است . اين دستور العمل باعث كاهش قسمتهاي قطعه شده و همچنين تعداد تنوع و تغييرات در هر بخش را كاهش مي دهد. بنابراين ، كنترل فهرست اموال و قابليت تعويض قطعات بهتر و راحت تر صورت مي گيرد.
4-4- قابليت سرويس و نگهداري آسان طراحي محصول بايد بصورتي باشد كه دسترسي براي دومنتاژ كردن آسان باشد و قسمت بايستي براي بازديد و بازرسي قابل مشاهده باشد و مانع و تاثيرگذار بين اجزاي مجاور موجود نباشد و براي تعمير و نگهداري نيازمند به آچار و ابزار مخصوص و غيره نباشد.
5-4- كاهش جهات ساخت و مونتاژ و امكان بازبيني آسان براي مونتاژ يك محصول ، بايستي جهت امتدادهاي حركات مونتاژي را به حداقل رساند. در هنگام طراحي يك محصول ، بايد فكري براي عمليات مونتاژ قطعات مورد نياز براي اتصال قطعات مختلف شود. بهتر است كه از يك جهت براي مونتاژ استفاده شود، عمليات مونتاژ در جهت عمودي ( امتداد محور Z ) ، بمنظور كمك كردن به عمليات مونتاژ مناسب تر است . عمليات مونتاژ يك جهته ، باعث به حداقل رسيدن جابجايي قطعات شده و بعلاوه نيازي به ايستگاه هاي مجزا براي مونتاژ نيست . در اين گونه موارد بهتر است كه مونتاژ از نقطه نظر مسائل و نيازهاي انساني و آرگونوميك مد نظر قرار گيرد. از بكارگيري اجزائي از قبيل: فنرها، گيره ها و غيره ، كه پيچيدن و قفل شدن هاي داخلي را بهمراه دارد، اجتناب شود. مورادي را كه باعث توقف در عمليات مونتاژ و همچنين ايجاد ناراحتي و آزردگي كارگان مي شود ، از بين برود. براي جلوگيري از خستگي فيزيكي يك كارگر ، محل قطعات و مكان مونتاژ بايستي به آساني در دسترس باشد. قطعات در دسترس اپراتور نگهداري شود. از محلهايي كه اپراتور براي گرفتن قطعه ، بايستي خم شده ، بلند شود و يا راه برود ، اجتناب شود. از جاذبه زمين ( وزن ) به عنوان يك كمك براي جابجايي قطعه استفاده كنيد.
6-4- فراهم كردن جايگذاري آسان و ترتيب آن هنگامي كه بيشتر از دو قطعه يا جزء در يك محصول وجود دارد با انجام جايگزيني و يا مرتب كردن موجب نزديك شدن آنها به هم مي شوند. برخي از دستورالعملها براي جايگذاري و مرتب كردن آسان عبارتند از : · فهرست بزرگي از مسيرهاي ملايم ، پخها و شيبها ، و شعاعها ، براي جايگذاري و مونتاژ آسان تهيه شود. · در صورت امكان ويژگي مربوط به جاهاي متحدالشكل و ترتيبهاي همسان تهيه شود. · از موانع و محدوديتهاي قطعات درگير جلوگيري شود. · از اعمال نيروي بيش از حد براي مرتب كردن قطعه اجتناب شود. · قطعه طوري طراحي شود ، كه تعمير و نگهداري آنها آسان باشد.
7-4- طراحي براي راحتي ساخت در ساخت قطعات كامپوزيتي ، بدون دانش فني عمليات ساخت نمي توان طراحي موثر و خوبي براي ساخت محصول انجام داد. هر فرآيند ساخت ، داراي نقاط قوت و ضعف است . طراحي محصول بايستي مزاياي فرآيند ساخت انتخاب شده را در برداشته باشد.طراحي بايستي تا حد امكان آسان باشد ، چون به ساخت و مونتاژ كمك مي كند و در نتيجه باعث صرفه جويي در هزنيه مي شود. كارگران و افراد ديگري كه با محصولات سرو كار دارند ، به آساني مي توانند طراحي ساده شده را بشناسند.
8-4- ارجحيت طراحي مدولار [8] يك قطعه خود شامل يك جزء از يك مجموعه است ، كه بطور جداگانه ساخته مي شود و داراي يك پارامتر مشترك براي اتصال با اجزاي ديگر محصول مي باشد. به عنوان مثال ، محصولي كه شامل 100 قسمت است مي تواند به صورت 4 يا 5 مدل ( قطعه ) طراحي شود. هر مدل مي تواند بدون تاثيرپذيري طرح از ساير مدلها ، بصورت مستقل طراحي شده و بهبود يابد. طراحي مدولار ترجيح داده مي شود . زيرا در مونتاژ نهايي قطعه كمك مي كند ، بعلاوه در تعمير و سرويس ، مدل معيوب را مي توان با يك مدل جديد ، جايگزين كرد. طراحي مدولار را مي توان در ساخت محصولات هوافضا ، اتومبيل ، كامپيوتر و ساير محصولات پيدا كرد. به عنوان مثال : سيستم هاي شاسي ، بدون وابستگي وسيله نقليه مونتاژ شده ، مدلهاي آنها بطور مجزا طراحي ، گسترش و ساخته مي شوند. در هر كدام از اين مدل ها ، مدل هاي زياد ديگري وجود دارد كه بوسيله گروه هاي ديگر سازمان طراحي مي شوند.
5- گزارشهاي موفقيت برخي از گزارشهاي موفق DFM ، كه در آنها DFM به توسعه كيفيت محصول و كاهش هزينه آن كمك مي كند ، در زير آمده است:
1-5- اتاق وانت از جنس كامپوزيت شركت فورد ، در مشاركت با قسمت پلاستيك سازي شركت باد [9] ، جعبه وانت از جنس كامپوزيت را براي « فورد 2001 مسافرتي اسپورت » توليد كرد. جعبه وانت از جنس SMC ، تقريباً 20% سبك تر از نمونه فولادي است در فرآيند قديمي 45 قطعه ورق فلزي براي مونتاژ لازم بود. با جعبه يك تكه كامپوزيتي جديد ، تعداد قطعات كمتر ، تجهيزات كمتر، و لوازم و وسايل مونتاژ كمتر ، و همچنين فضاي كمتري در كارخانه انجام مي شود كه همه اين عوامل باعث صرفه جويي در هزينه مي شود. استفاده از كامپوزيت بجاي فولاد ، باعث كاهش وزن كلي وسيله نقليه شده و در نتيجه صرفه جويي در مصرف سوخت مي شود. كامپوزيت هاي مناسب SMC بگونه اي است كه آب درون اتاق جمع نمي شود. بدين وسيله خطر زنگ زدن كف وانت از بين مي رود[1].
2-5- چاپگر ليزري در شركت IBM چاپگر ليزري مدل اپترا – اس – 1250 [10] قطعه بدنه آن با استفاده از قطعات قالب گيري تزريقي دوباره طراحي شد. شركت پلاستيك GB ، تعداد قطعات ورقه اي از 189 صفحه فلزي براي شاسي را به 12 قطعه فايبرگلاس مسلح شده با اكسي پلي فنيلين كاهش دادند. با بهره گيري از دستوالعمل كاهش تعداد قطعات و طراحي براي مونتاژ و غيره به نتيجه: بيش از 50% كاهش در زمان مونتاژ و همچنين بيش از 20% صرفه جويي در هزينه ساخت رسيدند[1]. 3-5- محصولات بلك و دكير بلك و دكير از DFM استفاده كردند تا بصورت وسيع تعداد قطعات خريدني استاندارد توسط شركت را براي مونتاژ كاهش دهند . به عنوان مثال ،ليست واشرهاي ماشين لباس شويي ساده از 448 مورد به 7 مورد در محصولاتش كاهش پيدا كرد. بطور مشابه ، تعداد بلبرينگ از 366 به 12 عدد كاهش يافت[1].
6- روش ارزيابي طراحي هر گونه طراحي ، بايستي بر اساس افزايش كيفيت و رفع نيازهاي خريداران ارزيابي شود. مقايسه گزينه هاي طراحي مختلف كاري بسيار مشكل است ، ولي فرآيندهاي انتخاب [11] از قبيل : تحليل پاگ [12] و روش هاي ديگر مي توانند كار و وظيفه انتخاب بهترين طراحي را آسان كنند. در اينجا روشي وجود دارد كه مي تواند براي انتخاب ايده بكار رود. بر طبق اين روش ، همانطوريكه در جدول شماره ( 1 ) آمده است، زمينه اي براي معيارهاي انتخاب و گزينه هاي طراحي ايجاد مي شود . هر گزينه طراحي با مقياس 1 تا 5 براي معيارهاي انتخاب مختلف درجه بندي مي شود . مقدار وزن بسته به اهميت كاربرد تعيين مي گردد. هر درجه در وزن ضرب شده و براي انتخاب نهايي با هم جمع مي شوند. طرحي كه بالاترين مقدار را داشته باشد ، به عنوان بهترين طرح انتخاب مي شود[3]. در مراحل اوليه طراحي ، طراح بايستي نوع روش مونتاژ را براي دستيابي به بهترين محصول تعيين كند. آنگاه طراحي بايستي در دامنه قابليت و مزاياي روش مونتاژ انتخاب شده قرار داشته باشد. تصميم گيري براي يك روش مونتاژ بر اساس هزينه ها ، تعداد كل قطعات در محصول ، سرعت توليد و غيره صورت مي گيرد. به عنوان مثال ، اگر حجم توليد ساليانه محصول فقط 1000 عدد باشد ، آنگاه ترجيح داده مي شود كه مونتاژ بصورت سنتي انجام گيرد ، در صورتيكه براي حجم توليد چندين ميليون قطعه در سال ، انتخاب تجهيزات خودكار مي تواند بهترين انتخاب باشد.
7- جدولهاجدول شماره 1 - ارزيابي ايده هاي طراحي
8- شكلها
9- نتيجهگيري DFM بايستي در مراحل اوليه فرآيند توسعه محصول بكار گرفته شود ، هنگاميكه در تصميم گيري اختلاف نظر شديد در مورد هزينه هاي محصول وجود دارد و يا هنگاميكه بهترين فرصت براي اجزاي توسعه محصول باشد . وقتي كه طراحي محصول به پايان رسيده و يا قطعه در مرحله توليد است ، بكارگيري DFM خيلي دير است . هر تغييري در طراحي در مرحله بعدي ، بطور موثري قيمت محصول را افزايش مي دهد. DFM همچنين مي تواند براي توسعه و پيشرفت محصولات موجود ، جهت بدست آوردن سود بيشتر و افزايش قابليت رقابت در بازار بكار برده شود . DFM كمك مي كند تا طراحي نهايي در زمان خيلي كمتري نسبت به زمان روش هاي طراحي محصول سنتي نتيجه بدهد. مراجع1- سانجي مزومدار،ترجمه: علي رسولي،روش ساخت كامپوزيت ها: مواد،محصول و مهندسي فرايند-تبريز:انتشارات دانيال،1383 2- Kota, S.,Synthesis of mechanically compliant artifacts: product design for noassembly,submitted toICED 3- Boothroyd,G. and Dewhurst,P., Priduct Design for Assembly,Boothroyd and Dewhurst,Inc.,Wakefield,RI,1987
[1] DFM : Design for Manufacture [2] DFA : Design for Assembly [3] كارشناسي مهندسي هوافضا [4] Noture’s Desingn [5] Rules of thumb [6] Huthwaite [7] Snap - fit [8] Prefer Modular Design [9] The Budd Company’s Plastics Division [10] Optera S 1250 [11] Selection Processes [12] Pugh Analysis
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
صفحه اصلي : آموزش : مقالات : خدمات : دانلود : لينك ها : عضويت : ارتباط با سايت |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
© MEZ Institute of Technology . All rights reserved Email: info@catiav5.ir CATIA is a registered Trademark of Dassault Systèmes . This site is not affiliated in any way with Dassault Systèmes |